جدول جو
جدول جو

معنی مرک رزن - جستجوی لغت در جدول جو

مرک رزن
(مَ کَ مَ)
دهی است از دهستان پیشخور بخش رزن شهرستان همدان، واقع در 48هزارگزی جنوب خاوری قصبۀ رزن و 2هزارگزی شمال راه عمومی فامنین به نوبران. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملک ران
تصویر ملک ران
پادشاه، فرمانروا
فرهنگ فارسی عمید
(رَ زَ)
نام محلی کنار رود جهرم و لار میان قادر و اول گردنۀ رزن در 248هزارگزی شیراز. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(پَ وَ)
اداره کننده ملک. فرمانروایی کننده. فرمانروا:
ناهید لهوگستر و برجیس دین پژوه
کیوان شاه پرور و خورشید ملک ران.
عثمان مختاری (دیوان چ همایی ص 454).
و رجوع به ملک راندن و ملک رانی شود
لغت نامه دهخدا
(مَ گَ زَنَ)
یکی از ماههای فرس. یکی از نه ماهی که ذکر آنها در کتیبۀ بیستون از داریوش کبیر آمده است. ترجمه عبارت کتیبه در این مورد چنین است: اهورمزدا مرا یاری کرد بفضل اهورمزد ویندفرن بابل را گرفت و آن را به اطاعت در آورد. ماه مرگ زن روز 22 بود که ازخ که خود را بخت نصر می نامید دستگیر شد. با توجه به فتح بابل زمان این ماه را می توان تعیین کرد. و رجوع به تاریخ ایران باستان ص 548 و خرده اوستا ص 207 شود
لغت نامه دهخدا
(مَ غَ زَ)
ماه ایران باستان، مطابق تقریباً شباط و فوریه. (یادداشت مرحوم دهخدا). یکی از اسامی نه ماهی که در کتیبۀ بیستون ذکر شده ’مرغ زن’ است و آن ماه دوم از زمستان (انامک - مرغ زن - وی یخن) بوده است و ظاهراً معنی چمن زن میدهد. (از تاریخ ایران باستان ص 1499)
لغت نامه دهخدا
نام اکسید زردرنگ دو ظرفیتی جیوه است و بر اثر رسوب و تجزیه املاح جیوه در برابر عوامل شیمیایی (مانند قلیاییها) حاصل میشود و در پزشکی بیشتر از اکسید قرمز رنگ جیوه مورد استعمال دارد و از سموم بسیار شدید الاثر است ملک روجان مرکورجان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملک ران
تصویر ملک ران
شهریار سلطنت کننده پادشاه
فرهنگ لغت هوشیار
وسایل خرد و ریز، خرت و پر
فرهنگ گویش مازندرانی